Tuesday, September 25, 2012

45 - وقتی که کمی نبودن میخواهی


مرگ چیز ترسناکی نیست،مرگ فقط یعنی زمانی که آدم دیگر چرخ نمی خورد،نا سزا نمی گوید،از جوی آب نمی پرد،نقاشی نمی کشد،کسی را بغل نمی کند،نمی ترسد،حرص نمی خورد،شعر نمی گوید،دروغ نمی گوید،روان نویس نمی خرد،دعا نمی کند،تولد نمی گیرد،قسط نمی دهد،از ته دل نمی خندد،اس ام اس نمی فرستد،مورچه له نمی کند،ورق سیاه نمی کند،روسری اش را صاف نمی کند،دلتنگ نمی شود،دنبال اتوبوس نمی دود،کتاب نمی خرد،قرار و مدار نمی گذارد،لی لی بازی نمی کند،وبلاگ نمی نویسد ..
مرگ یعنی آدم فقط آرام دراز می کشد ، کم کم فراموش می کند، و به اندازه ی همه ی مصیبت هایی که کشیده استراحت می کند
...
" که با خاک
عاشقانه
درآمیختن میخواهم"
-شاملو

3 comments:

  1. زندگی فرار از مرگ در عین نزدیک شدن به آن است :)

    ReplyDelete
  2. فک کنم مدت زیادی هس مرده ام ...

    ReplyDelete
  3. من یه مشکل ِ بزرگ دارم
    .
    .
    .
    از چرخ نخوردن اصلن نمی ترسم

    ReplyDelete